• وبلاگ : منو ديونه كردي يا ابالفضل
  • يادداشت : دوستي پروانه اي
  • نظرات : 12 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خدايا حكمت قدمهايي را كه برايم
    بر ميداري آشكار كن‌‌تا درهايي را
    كه به سويم ميگشايي ندانسته
    نبندم و درهاييكه به رويم ميبندي
    به اصرار نگشايم

    نياي با حضور تو دنياي ديگري است
    روز طلوع سبز تو فرداي ديگري است
    بوي بهشت مي وزد از کوچه باغ ها
    خاک زمين بهاري گلهاي ديگري ست
    گل هاي مريم از گل نرگس معطرند
    عيسي اسير نام مسيحاي ديگري است
    با هر غروب جمعه دلم زار مي زند
    چشم انتظار جمع? فرداي ديگري است
    با يادت اي مسافر شب گري? بقيع
    در جمکرانم و دل من جاي ديگري است

    مرا اين گونه باور کن...


    کمي تنها...

    کمي بي کس...

    کمي از يادها رفته ...

    خدا هم ترک ما کرده...

    خدا ديگر کجا رفته؟؟

    نمي دانم...

    نمي دانم ...

    مرا آيا گناهي هست؟

    که شايد به جرم آن ، غريبي و جدايي هست؟؟؟

    مرا اين گونه باور کن...

    که من تنهاي تنهايم..